این صفحه از نسخه غیر استیل فونت استفاده می‌کند و مشکلات زیادی دارد

گلیف‌ها

ٮٮٮ ٮ ء ٴ ٮا ا ٮأ أ ٮإ إ ٮآ آ ٮٱ ٱ ببب ب پپپ پ تتت ت ټټټ ټ ثثث ث ٹٹٹ ٹ ججج ج چچچ چ ححح ح ځځځ ځ څڅڅ څ خخخ خ ٮد د ٮذ ذ ٮڈ ڈ ٮډ ډ ٮڎ ڎ ٮۮ ۮ ٮر ر ٮز ز ٮڑ ڑ ٮړ ړ ٮڕ ڕ ٮږ ږ ٮژ ژ سسس س ښښښ ښ ششش ش صصص ص ضضض ض ططط ط ظظظ ظ ععع ع غغغ غ ففف ف ڤڤڤ ڤ ڡڡڡ ڡ ٮٯ ٯ ققق ق ككك ك ککک ک گگگ گ ګګګ ګ ڭڭڭ ڭ للل ل ڵڵڵ ڵ ممم م ننن ن ٮں ں ڼڼڼ ڼ ههه ه ہہہ ہ ۂۂۂ ۂ ھھھھ ھ ٮة ة ٮۃ ۃ ٮو و ٮۄ ۄ ٮۊ ۊ ٮؤ ؤ ٮۆ ۆ ٮۇ ۇ ٮۈ ۈ ٮۋ ۋ ىىى ى ييي ي ئئئ ئ ێێێ ێ ییی ی ٮۍ ۍ ېېې ې ٮے ے ٮۓ ۓ ٮە ە ٮـٮ ـ ٮلا ٮلا لآ ٮلآ لأ ٮلأ لإ ٮلإ لٱ ٮلٱ الله ٫ ٬ ٠ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ٤ ٥ ٦ * \ • : , … ! # . " ' ; / _ { } [ ] ( ) - ‐ « » ۞ ۔ ، ؛ ؟ ٭ ۝ ﴿ ﴾ ‌ ‍ ؋ ﷼ ~ ÷ = < > − × + ◌ ✪ | @ ° ^ ˳ ۩ ٪ ؉ ؊ ˇ ٮؕ ٮؖ ﮲ ﮳ ﮽ ﮾ ﮴ ﮵ ﮸ ﮹ ﮶ ﮷ ﮺ ﮻ ٮٰ ٮٖ ٮٔ ٮٕ ٮً ٮٌ ٮٍ ٮَ ٮُ ٮِ ٮّ ٮْ ٮٓ ٮ٘ ٮۖ ٮۗ

علائم

1۱2۲3۳4۴5۵6۶7۷8۸9۹0۰
۱۳۹۴/۱۲/۳۱ ۲۰۱۶-۱۱-۲۶
۱٬۰۰۰٬۰۰۰﷼ ۳٬۰۰۰٬۰۰۰﷼ ۳۲۶٬۶۷۳٬۳۲۴٬۳۴۳﷼
۲+۲=۴ ۲+۵=۳۴ ۴۵-۱۲=۴۶ [۳۴]-[۵۴] {(۳۴)(۴۵)} ۲۳٬۳۵۴۳۴۵ ۲۵° ۶×۶=۳۶ ۲×۲=۴ ۳>۴ ۸>۲ ۵۵÷۴۲ ۳۴−۵۶
۲٫۵ ۱۹٫۵ ۰٫۲۵
(^: {: (= (8 [= <: 3: [: (: (-:
}: ]: ]-: >: >-: ): )-: ]:< );
):< @: ||-: )': )-': *^: *:
,-: (^; [; [-; (* (-* (; (-;
\= /= \: /: .-: /-: /:< \:<
|-: |: (-:< (;< (:<

حرکات

ٮًٍٮًٍٮًٍ ٮًٍ ءًٍ ًٍٴ ٮاًٍ اًٍ ٮأًٍ أًٍ ٮإًٍ إًٍ ٮآًٍ آًٍ ٮٱًٍ ٱًٍ بًٍبًٍبًٍ بًٍ پًٍپًٍپًٍ پًٍ تًٍتًٍتًٍ تًٍ ټًٍټًٍټًٍ ټًٍ ثًٍثًٍثًٍ ثًٍ ٹًٍٹًٍٹًٍ ٹًٍ جًٍجًٍجًٍ جًٍ چًٍچًٍچًٍ چًٍ حًٍحًٍحًٍ حًٍ ځًٍځًٍځًٍ ځًٍ څًٍڅًٍڅًٍ څًٍ خًٍخًٍخًٍ خًٍ ٮدًٍ دًٍ ٮذًٍ ذًٍ­ ٮڈًٍ ڈًٍ ٮډًٍ ډًٍ ٮڎًٍ ڎًٍ ٮۮًٍ ۮًٍ ٮرًٍ رًٍ ٮزًٍ زًٍ ٮڑًٍ ڑًٍ ٮړًٍ ړًٍ ٮڕًٍ ڕًٍ ٮږًٍ ږًٍ ٮژًٍ ژًٍ سًٍسًٍسًٍ سًٍ ښًٍښًٍښًٍ ښًٍ شًٍشًٍشًٍ شًٍ صًٍصًٍصًٍ صًٍ ضًٍضًٍضًٍ ضًٍ طًٍطًٍطًٍ طًٍ ظًٍظًٍظًٍ ظًٍ عًٍعًٍعًٍ عًٍ غًٍغًٍغًٍ غًٍ فًٍفًٍفًٍ فًٍ ڤًٍڤًٍڤًٍ ڤًٍ ڡًٍڡًٍڡًٍ ڡًٍ ٮٯًٍ ٯًٍ قًٍقًٍقًٍ قًٍ كًٍكًٍكًٍ كًٍ کًٍکًٍکًٍ کًٍ گًٍگًٍگًٍ گًٍ ګًٍګًٍګًٍ ګًٍ ڭًٍڭًٍڭًٍ ڭًٍ لًٍلًٍلًٍ لًٍ ڵًٍڵًٍڵًٍ ڵًٍ مًٍمًٍمًٍ مًٍ نًٍنًٍنًٍ نًٍ ٮںًٍ ںًٍ ڼًٍڼًٍڼًٍ ڼًٍ هًٍهًٍهًٍ هًٍ ہًٍہًٍہًٍ ہًٍ ۂًٍۂًٍۂًٍ ۂًٍ ھًٍھًٍھًٍھًٍ ھًٍ ٮةًٍ ةًٍ ٮۃًٍ ۃًٍ ٮوًٍ وًٍ ٮۄًٍ ۄًٍ ٮۊًٍ ۊًٍ ٮؤًٍ ؤًٍ ٮۆًٍ ۆًٍ ٮۇًٍ ۇًٍ ٮۈًٍ ۈًٍ ٮۋًٍ ۋًٍ ىًٍىًٍىًٍ ىًٍ يًٍيًٍيًٍ يًٍ ئًٍئًٍئًٍ ئًٍ ێًٍێًٍێًٍ ێًٍ یًٍیًٍیًٍ یًٍ ٮۍًٍ ۍًٍ ېًٍېًٍېًٍ ېًٍ ٮےًٍ ےًٍ ٮۓًٍ ۓًٍ ٮەًٍ ەًٍ ٮـًٍٮ ـًٍ لًٍاًٍ ٮلًٍاًٍ لًٍآًٍ ٮلًٍآًٍ لًٍأًٍ ٮلًٍأًٍ لًٍإًٍ ٮلًٍإًٍ لًٍٱًٍ ٮلًٍٱًٍ بْ بٌ بٍ بً بً بُ بِ بِ بَ بّ ب]

ٮٮٮ ٮ ء ٴ ٮا ا ٮأ أ ٮإ إ ٮآ آ ٮٱ ٱ ببب ب پپپ پ تتت ت ټټټ ټ ثثث ث ٹٹٹ ٹ ججج ج چچچ چ ححح ح ځځځ ځ څڅڅ څ خخخ خ ٮد د ٮذ ذ ٮڈ ڈ ٮډ ډ ٮڎ ڎ ٮۮ ۮ ٮر ر ٮز ز ٮڑ ڑ ٮړ ړ ٮڕ ڕ ٮږ ږ ٮژ ژ سسس س ښښښ ښ ششش ش صصص ص ضضض ض ططط ط ظظظ ظ ععع ع غغغ غ ففف ف ڤڤڤ ڤ ڡڡڡ ڡ ٮٯ ٯ ققق ق ككك ك ککک ک گگگ گ ګګګ ګ ڭڭڭ ڭ للل ل ڵڵڵ ڵ ممم م ننن ن ٮں ں ڼڼڼ ڼ ههه ه ہہہ ہ ۂۂۂ ۂ ھھھھ ھ ٮة ة ٮۃ ۃ ٮو و ٮۄ ۄ ٮۊ ۊ ٮؤ ؤ ٮۆ ۆ ٮۇ ۇ ٮۈ ۈ ٮۋ ۋ ىىى ى ييي ي ئئئ ئ ێێێ ێ ییی ی ٮۍ ۍ ېېې ې ٮے ے ٮۓ ۓ ٮە ە ٮـٮ ـ ٮلا ٮلا لآ ٮلآ لأ ٮلأ لإ ٮلإ لٱ ٮلٱ الله ٫ ٬ ٠ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ٤ ٥ ٦ * \ • : , … ! # . " ' ; / _ { } [ ] ( ) - ‐ « » ۞ ۔ ، ؛ ؟ ٭ ۝ ﴿ ﴾ ‌ ‍ ؋ ﷼ ~ ÷ = < > − × + ◌ ✪ | @ ° ^ ˳ ۩ ٪ ؉ ؊ ˇ ٮؕ ٮؖ ﮲ ﮳ ﮽ ﮾ ﮴ ﮵ ﮸ ﮹ ﮶ ﮷ ﮺ ﮻ ٮٰ ٮٖ ٮٔ ٮٕ ٮً ٮٌ ٮٍ ٮَ ٮُ ٮِ ٮّ ٮْ ٮٓ ٮ٘ ٮۖ ٮۗ

ترکیب‌های مهم

رع - برع - رح - برح - رچ - برچ - وع -بوع -وح - بوح - وچ - بوچ - آک - آکا - آگ - آگا - با - پا - یا - پچ - یچ - بچ - را - وا - برا - بوا- رپا - وپا - برپا - بوپا - ریا - ویا - بریا - بویا - ربا - وبا - بربا - بوبا - یع - پع - بع - یح - پح - بح - بچ - یچ - پچ - کگک - گکگ - ۰ه۰ه۰ه٥۰٥ه٥۰٥ه - ۰ـه۰ـه - آل - آلا - ار - آر - أر - إر - رحا - رخا - رجا - رچا

کلمات

پیوند شپش پچپچ پا ورداورد سرور سرپا سرپرست سرزیر بزرگترین آگاه خرج خروج میرداماد شش سرسبیل مسسل شعشعه همهمه ببینید بینابین بنشستند قمقمه قهقه را رباب کرج تحوع زارع ‫چاپ‬ ‫اپتیک‬ ‫بهمن‬ ‫جذاب‬ ‫آرایشگاه‬ ‫مزاح‬ ‫چراق‬ ‫قوچ‬ ‫کاج‬ ‫ثابت‬ ‫کارت‬ ‫ذره‬ ‫کشاورزی‬ ‫خرس‬ ‫شاخ‬ ‫حاشیه‬ ‫خاص‬ ‫فرض‬ ‫فاش‬ ‫سعادت‬ ‫ژیان‬ ‫رابط‬ ‫حافظ‬ ‫حیاط‬ ‫ضابطه‬ ‫صابون‬ اندروید چهچهه چاپچی ‫غایب‬ ‫شایع‬ ‫کالغ‬ ‫اجماع‬ ‫لحاظ‬ ‫ناهید‬ ‫خیالی‬ ‫الل‬ ‫گام‬ ‫سورگ‬ ‫کالف‬ ‫چپاول‬ ‫تایپ‬ ‫تباین‬ ‫جالب‬ ‫وسیله‬ ‫فاتح‬ ‫تجانس‬ ‫نتایج‬ ‫تثبیت‬ ‫مباحث‬ ‫پژمرده‬ ‫مدافع‬ ‫تاریخ‬ ‫محاسبه‬ ‫بچه‬ ‫بیضائی‬ ‫متناقض‬ ‫خواهش‬ ‫مسئله‬ ‫لطیف‬ ‫طالبی‬ ‫نظاره‬ ‫ظاهر‬ ‫تصاحب‬ ‫مکاشفه‬ ‫مقایسه‬ ‫قایق‬ ‫شفاهی‬ ‫پیچ‬ ‫خوج‬ ‫چرخ‬ ‫خاک‬ ‫دی‬ ‫دانگ‬ با پا یا گئورگ «ویکی‌پدیا» کهن وجود فرمانروایی منع کرد هندوان ممنوع عمومی رای نان رای مارال بلخ پیوند رفتند پارسا پاوه آراء لاله وارد سرور شرکت سرپرست بزرگترین پروین شاگردان آگاه تاریخ خروج گرافیک شستشو بینهایت کلاغ مستغنی صبحگهیم گنجشککان مشعشع
آیا پدر شستشو نان آورد؟
پدر نان آورد.

متن

چون زیبایی مفردات حروف خیلی اهمیت ندارد. وقتی کنار هم قرار می‌گیرند بسیار اهمیت دارد که ببینید حالا باز هم خواندنی است؟ یک سری حروف زیبا لزوما کنار هم خواندنی نیستند. ممکن است شما را به یک مسئله معمایی سوق دهد که وقتی این‌گونه نوشته شده چه منظوری داشته؟ مدام شما را می‌برد در ذهنیتی غیر از این چیزی که هدف خوانایی است. بعد از این مراحل تست است. تست یک فونت بر خلاف تصور همه بسیار طول می‌کشد. در مرحله تست به دنبال این هستید که بازخوردها چیست، مردم نگاه می‌کنند و یک سری جواب‌هایی را به ما می‌دهند. این جامعه آماری را ما از بین کتابخوان‌ها، از بین افرادی که خیلی با ایمیل سر و کار دارند، از بین کسانی که خودشان وبلاگ دارند و سریع تایپ می‌کنند انتخاب می‌کنیم. حروف را به اینها می‌دهیم تا استفاده کنند، بازخورد می‌فرستند و ما فونت را ریتاچ و ریفاین و ریدیزاین می‌کنیم. نیمی از عمر طراحی یک فونت صرف تست می‌شود. خود طراح هم یکی از افرادی است که فونت را تست می‌کند، ولی به تنهایی کافی نیست، یعنی من نمی‌آیم فتوا دهم که حروف طراحی شد، بروید بخوانید و بنویسید. نه، حروف مدام می‌رود و برمی‌گردد تا به یک بلوغی می‌رسد. روی کاغذ می‌آید، روی مانیتور می‌آید، ما با یکدیگر روی دیوار و با ویدیو پروژکتور فونت را می‌بینیم و راجع‌ به همه چیز آن صحبت می‌کنیم. این رفت و آمدها، این ارتباطی که با هم داریم مستند می‌شود و بعدا می‌آید روی سایت که این پروسه را ما با هم داشته‌ایم.

جاستیفای

در نهایت باید کاری ارایه دهد که پشتش لاجیک (منطق) باشد. تمام فونت‌های مهم دنیا اسپسیمن دارند. در آن دفترچه اسپسیمن نوشته شده است که این خط برای این مصرف طراحی شده، در این تعداد پوینت، اگر نگاتیو بشود چه اتفاقی می‌افتد یا چه ملاحظاتی لازم است یا اگر پازتیو بشود کانکتور‌ها را دستکاری نکنید و مواردی از این قبیل. یک دستورالعملی داده که اگر از آن تخطی کنید عواقبش به عهده خودتان است. ولی اسپسیمن فونت ویکی‌پدیا باید تمام شیوه‌هایی که طراحی شده را توضیح دهد، بر اساس چه کانسپتی این حروف طراحی شده؟ کار شما چه تفاوتی با یاقوت دارد؟ باید همین حرف‌هایی که ما در این دو یا سه جلسه زدیم در یک Corporate Identity یا در یک اسپسیمن توضیح داده شود، شما آن را بخوانید بعد این کار را بکنید. مسائل تکنیکی بعد از آن شروع می‌شود. یعنی شما خلق کاراکتر می‌کنید، اول برای خودتان یک سناریو می‌نویسید، یک بریف تهیه می‌کنید که من مثلا حروفی را می‌خواهم که باستانی باشد و در عین حال مدرن هم باشد، شکل‌های خوانا هم در آن باشد و نظایر اینها. به عبارت دیگر یک استراتژی می‌نویسید، زیرمجموعه‌های این استراتژی ممکن است اسلوگان و شعار باشد. مثلا «راحت بخوانیم». ویکی‌پدیا هم برای فونت خودش می‌تواند یک اسلوگان داشته باشد. تعیین اسلوگان یا شعار کار یک کپی‌رایتر است که اینجا توسط خود طراح انجام می‌شود. سپس طراح یک سناریو می‌نویسد و در آن سناریو بازیگرها را مشخص می‌کند، چگونگی عمودی‌ها، مایل‌ها، افقی‌ها و زوایا. این بازیگرها فیزیکشان مناسب سناریو است. اینجا دیگر برای خود طراح بحث شیرین می‌شود، مثلاً من نوعی «ی» می‌سازم که فلان بازی را بکند. چرا؟ چون یک خاطره خیلی بدی همه ما با «ی» تاهوما داریم، این راه حل من است، یک مشکلی چشم همه ما با نقطه‌های تاهوما دارد.

اتو بلد

ما می‌خواهیم خطمان را آنقدر انتزاعی و سالم و خواندنی کنیم که خواندنی باشد، یعنی [حروف] با دایره، مثلث و مربع که روی مانیتور می‌بینید هیچ تفاوتی نداشته باشد. ما باید به این تفکر برسیم که خط وسیله پز دادن نیست، طراحی تایپ یک اپلاید آرت (هنر کاربردی) است و در کاربرد اصالت پیدا می‌کند. برای همین است که شما هیچ وقت حاضر نیستید متن‌هایتان را با خط نستعلیق تایپ کنید. شما می‌توانید با خط نستعلیق رمان بخوانید؟ خواندن بیش از یک پاراگراف نستعلیق از توان آدم خارج است، اگر ادامه دهد چشم درد می‌گیرد. چون این خط آنقدر زیباست که شما را مشغول به خود می‌کند و خود متن را نمی‌خوانید. اما تایپ وظیفه دیگری دارد، تایپ خودش رسانه است و باید بی‌طرف باشد. نباید گوشه‌ها حشو و زوائد زیادی داشته باشد. مثلا لازم نیست دو دور یک «ن» بچرخد تا یک «ن» زیبا بشود. در تایپ، یک نیم دایره «ن» است، چرا که شما باید بتوانید بخوانید. چرا ما سال‌های سال است که داریم از تاهوما استفاده می‌کنیم؟ زیبایی ندارد ولی می‌توان آن را خواند. ما باید چیزی ارائه دهیم که هم بتوان خواند و هم حداکثر شخصیت و کاراکترهای حروف را حفظ کنیم.

عربی

فَتَعَالَى اللَّـهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ ۗ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ ۖ وَقُل رَّبِّ زِدْنِي عِلْمًا ﴿١١٤﴾ وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا ﴿١١٥﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ ﴿١١٦﴾ فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَـٰذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَىٰ ﴿١١٧﴾ إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَىٰ ﴿١١٨﴾ وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَىٰ ﴿١١٩﴾ فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ۩ أَدُلُّكَ عَلَىٰ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَىٰ ﴿١٢٠﴾ فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ۚ وَعَصَىٰ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَىٰ ﴿١٢١﴾ ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَىٰ ﴿١٢٢﴾ قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ۩ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَلَا يَشْقَىٰ ﴿١٢٣﴾ وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ ﴿١٢٤﴾ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا ﴿١٢٥﴾

tnx https://github.com/tesseract-ocr

بعضاً ۱۳۸۶ ‬قوربانیانی‮ بسُرایی محمَّد ملّی ۱۳۸۷ بیشتر خودِ کـَـل کند' بپُکد بچّگکان ۹۰٪ ‬كه‭ های“یاهو تقريباً کریں دلُ یاواِلیَ لهگهڵ كُلِّ الأَلْبَابِ حجّت 1.200±0.153, أرضَكَ است© :« شود' ‬و‭ ۸٤ فیصلہ دربارهٔ واقعیّت امروز 1383©کليه فَاسُئلُ صدقَ دايرة مهكۆ ریشِ اخیراً خلاّق، )وَ إنّ اللَّهَ دوستان<< حدّ مجدداٌ بُشكِ همّت “هان” سوء ظاهراً سرنٍس ۳۵ ياتَه {545} الأَرْبعاء آئینہ :تَعْلَمُونَ صرفاً ماڵپهرِى حالِ صفحۀ فِرَه خُنک)و... بچه ---§ نیست! طباطبایی{آخرین های“سایت وَإِن ۰۴ ۵۴ ارِژنگ دورِ «جُنگ عدّه واقعاً فَسَقُواْ بلاگـَرد ^_^ *~* مدّت کہ كَانُوا 2% پسرش٬ ميں زیادہ 1.432±0.271 أنّ 2008-2009® العربیة رِێگر الحُجَةِ «اُوركلاكینگ» همچنین ٢٠/٧/١٣٨٧ پُشت الحُسَينِ شده٬ بچّههات عليکَ عَلَى مٍن کلِّ حقّ. تیڤی فَعَلَيْهَا وَعَيْناً انرژی 2007[تعدا اوْلدى إِلَى آمَنُوا وُجُوهَكُمْ نظر اس× تشبّث بِعَوْنِکَ 5% طھظ...ط§ط3 آغاز ریاح&# رنگه&شهر #٤ اړيکه 10% بخوانيد‹‹يا 1.477±0.368 1& دوٍنيانين داشته ۸٦ رضا .::**ادامه خبرنامه« :?: همچنين <%@ اطلاعات‫ ،۱۳۸٢ هنر٬ کنید! لَکَ ه اشیاء نَستَعینُ 360°. ط1ظ„ظ...ظٹ هوایِ است. همهٔ پیش سازمان كوڕ ۱۳۸۵ معمولاً فلسفه? تبلیغات هانُ لِكُلِّ ؟! نظام 0; 1.489±0.153, اللهَ کاملاً وجَنّبْنی خُرد تحقّق وجود +| هةوالَيَكى مَّرْضَى میدادم٭ أبوابَ ههریَمی سوره[الْمَصِيرُ? ۱۹ [+2] نژاد کړل فارسی} مَتَتي لطفاً پیرۆزە اتّحاد 1_ فَنَهَاهُم كە 1000$ تُسكِنَهُ ۱۳۸۷ لَلَّذِينَ گوشی الإيرانيين ‪۸/۰۴‬ كاتذميَر تجّار } نسبتاً طَوْعاً کې لیسبون“ دربارۀ 19 ڕێكهوتی گفت:« بنویسیدجُکی وُجُوهَكُمْ ٭٭٭ الْحَسَنِ نفوذِ گرُ دارُم نامگذارييِ:: السّلام) شِریگه*تَنیا قُرْآنَ ۱۶ حَتّى الإنسان وەزارەتی‮ ¥- ® است وَناصِراً اصلاً ہے فَسَجَدُوا محمّد هيأت الرّحمن آمديد! بچّهت بە است.» نهم‹انجمن پېغامونه عَلَيْکَ احتمالاً یعطَونَ زۆر 0% ئەم اطّلاعات، رمّال تأمين نظرات[0] ‬كردنەوەی‮ غابَ توسعهٔ 2008.[تعدا ‬وەزارەتی‮ بود! ،۱۳۸٥ وَامْسَحُواْ ط§ظ„ظ...ظ„ظ„ظٹ 1[ مؤسسه توزیعکنندهٔ البتّه جغرافيا\ المُسْتغیثین. (إِنَّ ١٤/٧/١٣٨٧ دورُو نانوکامپوزيت¬ها: جزء کړه تحریفِ بھٹک اؤچون٫ ٢١/٦/١٣٨٧ ۹٪ 29 ¥ بوَد شد؛ نيست. ههمهڕهنگ دِراماشِن نیِ اَشياعِکُمَ دڵمـا_-_- است؟ 2006-2009® نامۀ دلُم لِّتَكُونُواْ بْنِ يَسْتَوُونَ ¥ اَعرَضَ :يَنْصَحُهُ.» ٢٤ خێلاَنى مِنکَ جَعَلْنَاكُمْ رَکِينَگ ألاّ مجموعه است; مړه حتماَ ثابت| درسِ عَبَدَ سيّد تقریباّ حتماٌ مطلب>>> پسّورد مهر^ ارائه مقدّمه الإمارات 1384 اللّهِ يارالغانمۇ؟ :** السّاعَةِ بوٍتون عالٍت ك/‪۲‬ النتاری(اِلبرت اطّلاع 4×3 ويژه لااُبالی وَلَكِنْ رويِ آراء ][ إِنَّمَا يَعْصِمُكَ ٢٥/٦/١٣٨٧ ۱۳۴۸ شکن&موبایل ادارۀ زندگيِ پُرخوري ١٥ الْقِصَاصِ بۇ خبری” لَمَّا کفش۩۞۩ ---^×...هر (@)[0] کوچکِ ۱۳۸۷‬ بولۇپ سرگرميُ محبّت تاجُ ۸۸۸۷۴۹۱۳~۱۷ حرفِ لِلإِسْلاَمِ فردا› تنا\ بیَت بۆ دار@ مَکِی درِ ¥ ظپط±ط ۸٥ بیا››(2) مطلب| شَفیعی ١٣٨٦ رمانتيکِ واقعاٌ حافِظاً بُقه 90% ليَم ۱٥ تمہارے الاُمم وهَبْ الذفّتين أَرْضَك مقدّسه ریاح&# ديده` خُرد. تغییر /* احُـد ۵۰٪ جاوا(320×240) ۲۹ وقبّليني جَميعِ قزڵجی~* 50% شب{کیفیت *@*.? کاملاَ دهبێَت باشد؛ :? ‬مي‮ تَسْجُدَ يېزا رێَككهوتنه رضايُم لكِنْ (©) -×-مقالات نانوكامپوزيت¬ها بچّهء من« اتّحادیّه اسکریپ^گالری اَفشَنه الإمام مثلاٌ كـَنه 25% صیّاد الإعلامي سَبْعِینَ كنيد‹‹عصر أَسْأَلُكُمْ تأثیر ‪۸۷/۷/۲۹‬ بِهِ مؤسّسه سوتيَنىَ مِنْ أصحَابُهُ ‫مرگ (مُعجَم خُنك حَسْبِىَ وَأَحاطَ احبّاء، () چیست؟ مُلكِ سلیَمانی أَرْضَک دفاعِ میںاصول حتّي ١٠ آنقَدَر است٬ «شِین» «~ دايرهالمعارفها وصيّت لە لهنیَوان وَالقَبائِل عِنْدَ ئهمڕۆ أَرْضَكَ پُرزهای مقرّر خُرّمدین إِنَّ بقآيُآ ‬داروهاي‭ تقويت¬کننده¬هاي ][فقط سجّل |\| 14.0° ® تولاّيى نِعْمَتَهُ عليہ جَعَلْنَاكُمْ الْحَمْدُ مُبلّغ آبیِ ; ¥- ۲۷ تُسْكِنَهُ أَبْصَرَ رَسُولِهِ (100٪ بَصَآئِرُ اللهمّ ١٩/٧/١٣٨٧ ماهیّت تویِ ایران» كهشوھهوا کریں: ویِژه ۱٩ ێنتَصِرُونَ) تبليغات سنتِ حديثيںظهور يُطعِمُنى ‫کلیپ سايٹ حدیثیںظهور تُسْكِنَهُ بِسْمِ جلویِ ماڵپهڕ ط§ط±ط3ط§ظ„ تصـافحُـوا دهيد! اَتباعِهمْ عکس&کلیپ نفسِ اَعدائِکُمْ لكِنَّ يَسْتَوُونَ الجنسِیة,برتنی معطّر لَعَنَ الحَسَنِ اَسِمبلی لبخند/تلخـَند غړو آبائِهِ 1.525±0.151, يُنْفِقُونَ) وآلحـيُنَ گفت:` 1+5 کە ۲۱~۸۸۰۶۲۲۱۴, ._._. بخش بِطَوْلِکَ اتّفاق راتلونکې بؤ «إِنَّ وسعتِ لزبزگ٭٭ الْقُرْبى ¥- نةمريَنىَ کل{کیفیت روزِ دارُم. دارُم، ‫جزیره النّاصِبينَ وێَرِای *~حهسهن ‪۸۷/۰۷/۲۹ خالیِ 12° سؤالات لوازم عَلَيْهِ الْفـَريـضـَةِ بپُکد اوّل يَعْلَمُ موضوعِ وَالَّذِينَ سؤال توقّف عاشقِ مطلب‹‹‹=== میں ۰٫۴۲۶ الْحَسَنِ قُلُوبُهُمْ :اُردو انجام لینکِ ابْنُ علـےً بوَند؟ ١٥/٧/١٣٨٧ پیشَم پُل احمد; ضمناٌ ۲۰۰۶ عملاٌ بِصِيامِ دانشنامهٔ 28° ها ١٤/٦/١٣٨٧ ۲۰۰۷ ٣١/٥/١٣٨٧ ههڵقوڵىَ حذف ۱٠ اللّه بشنُفه تحوّل أَرْضَكَ کفِ است» فَصَلِّ بَصَآئِرُ شوێن: يُقَاتِلُونَ پهڕهكان: كنيد! افزود:« ٢٠/٦/١٣٨٧ کردستان٭» سەردانی‮ اوْنون ٣٠/٤/١٣٨٧ حفظ بِکَ 1387,ساعت ٥٫٢ وبلاگ<< اطّلاعات وَطَلْقِ وَلِيّاً ط§ط3طھ الْقُرَى ئەگەر --> تأخیر يَنْقَلِبُونَ چې اجتماعی| نظرات[] طھظ...ط§ط3 دهرهێـڵ 1386; عَلَيْهِ نیکُلُسن هیچ مخصوصاً نیست٬ سیّد دارد؟ اوْنلارين تأكيد ۩۞ بسپار اٹھاو کویر{کبری} میشَم الجنسِية,برتني المُدُن مـَنْ (‪ عشق ٢٠/٦/١٣٨٧ ها۩۞۩ 220×176 صَلَواتُكَ 3اُمگا- نظرتُ عێَراقدا ۲۰٪ باِبل هایِ خُرمیثـَن ۱۵۲=۰/۸٭۱۹۰ هويُتِ بالا^^ رَسِم صفّهاي ۱۰٫۴ خُلقتان انجمن جامعۀ ‬اين‭ سەر سايبراِند شخصِ لة فیهِ إِلاّ دردِ 360° جرّ ستایشِ بڕۆ جنسی” مَلَس اَوْحَدی جوک۩۞۩ گفتگمان اطّلاعی اللَّه قبلاً ..::> الحقّ ‬از‭ ههندێَك (320×240) انرژيِ اِلَي ‫اگر نــه¬دي؟ وَلَمَّا مُسَکِن خاؤرې الهيّه الَّذِي ¥ :شَهِدَهُ.» ۩۞۩گالری مُحَمَّد موبایل۩۞۩ فَتّاحُ» اِلَيکُمْ مربّی و‪ دارد؛ تحمّل 18+ عــَرزنـــ لَدُنْكَ قلاّبى ماڵپهڕی علیہ /> شد! 20.0° 120$ آموزش بدِ عموماً کُوشَه مقالهٔ أَبْصَرَ دېھقانلىرمىزدىن /‪۳‬ ١،٥ شيعہ ##& عفّت مَتَتی 500$ لِوَليِكَ /-\ بیتوجّهی اَعدائِکُمْ )-مظفّر۱۳۵۲( #٢ بِسْمِ مُحَمَّد نبوّت نانوكامپوزيت¬هاي ماتَ عَلَيْهِ الْحَسَنِ يَعْمَلُونَ اَوْحَدی مقدّس بێ تلقّى همارے 24, مرۆڤ 2+ ١٩ بازی کرد؛ الدفّتين ٢٫ مهمّى ميلادِ علّت پُرز ،۱۳۸٤ دورۀ -هَل14 ذخيره؟ ۱۰۰٪ مَرْضاتِکَ متأسّفانه يَنْقَلِبُونَ ندارد داد؛ ،۱۳۸٦ آئٹم بِقَتلِکُمْ موضوع وَابْنِ اللّهَ فَمَنْ کنيد! ط§ط±ط3ط§ظ„ مؤسسات 2006-2009® ‬هەرێمی‮ فإن :* حَسُنَ 90٪ فَاسِقاً اَنتَ 2004-8© اینجا{حل مشاهده نوشته بحث پياوړي نسخۀ فروش من٬ عێَراق پشتِ ¥- 1.235±0.170, ‫و -> ”نه“ خبر“ 30.5° نیوز|24/10/2008 ٢٥/٦/١٣٨٧ أَسْأَلُكُمْ عمده¬ای دايرهالمعارف، هيچ شد} النّور مصدّق معمولی{بجز190 باتحقيقِ امّت توُ تعلیقِ يَسْتَوُونَ احبّای ٢٩/٧/١٣٨٧ اشتباهی بچّههای ۱۳۸۷-۱۳۷۳© تلفّظ ۱۰~۸۸۰۶۲۳۰۴ فرهنگ›› نہیں نے المُلکِ ۶۰~۸۸۷۹۷۷۵۱ @&@ 20% سنّت نێَوان علاّمه مدبّر الُ ظپظ„ظ...\\ ظهر; 25, واقعاْ اَرضَكَ وَقِيلَ 1&2 {{حذف ـيُنِـگ لُطفِکَ هزارو‪ @};- (بُنا) وَإِنَّا :\ حَبِطَ نظرات[1] ۳۹ السّاعَةِ متوقّف طَلَبَ 18+سال القيّوم ها٬ به¬صورت حاجَتى حتّی شمېر ظپط±ظ... تَعْلَمُ نظريه? مدودیِف، چيست؟ المُقَرّبینَ 5.0° گزارش ط§ط3 سرِ فراموشَت "‪" ئهرشیڤ نه٬ ‬در‭ 2007, ١٩/٦/١٣٨٧ موردِ ۸۶ آذربایجان” كهورينژاد“، |< ویکیپدیا® اهميّت وبلاگ? فعالیّت بِسمِ خُم بھی خصوصاٌ سکوت@@::.. بچّهت لێره ۱۵ عشق{علی تابشِ [+] عضو افزار پروژه سردِ بوُ بداتىَ النّاسِ وَإِنْ سنّی الْقُرْبى خاکِ هذِهِ امضاء الإسلامية چوْخ گذاری اَلحَمدُ العراق© 5000$ تَشِيعَ اللهِ الَّذينَ أَبْصَرَ اَدرِکنی المعھد شود.» اعضاء تهرِتر است.” الحُسَين 10$ کھولیں: ‬مصرف‭ تێپهڕبوون: الفَريضَةِ [+4] اوْرۇجلۇق کاملاٌ بازيُك شتێَ بچّه نفسُ آرشیو علاّمهی 320×240 (9) اړه متحدۀ جدّم وبلاگ« مَعَ کارُ وطنُم، ۱۳۸٧/۵/۸ لطفا حتماْ المومِن›› وقّاص سُنْدُس {ع} فاطمہ نـه¬دي؟ تأسيس پریسلی^ بهلاَم ۰۹ قیمتِ است؛ شدم” مؤمن عَبدِ يَعْمَلُونَ ١٩٩٢ شرّ جَميعَ است. ادبیّات ط§ظ„ظ...ظ„ظ„ظٹ مؤمنوُنَ( مجموعاٌ عَلَيکُمْ 2006, تُسکِنَهُ اللَّهُ اوْلسۇن بود؛ پادسُخن سەرۆكی‮ وهڵامهكان: کے وَعَلى بِرَحمَتِکَ فیلم&اهنگ&فیلتر بَعْدِ ...اُنزلَ يُنْفِقُونَ) آزادُ دختر٫ دهرهێـڵ خطّى آخر ٣٠/٤/١٣٨٧ وإذا ۴۸٫۳٪، <~ کرد٬ عشقِ فَقُلْ بانام:۩۞۩ |*@*| کُولـــيِ ط3ط§ظٹطھ }{ .© وَصَلِّ امّابیها الطّرطوشی ۱۷ عمّان مۇنبىرى ‪۸۷/۸/۳‬ متّحد اساسی“ ههندیَك ١٩/٦/١٣٨٧ ئةكةرِيَم میزاشتم٭ تۆ تەھرىرلىگەن. ئەو وَرَسُولَهُ فیستیڤاڵی هاِی ٢٩ السّاعَةِ ‫دست ۲٫۸ صلِّ “جیمز” ۱٫۰۰ 8$ 122.0° برَهان کودکِ پهیڤین فَامْسَحُواْ غالباً لطفاْ ۰۶ آموزش مادرید***$ حقّش تقرّب لُقَطه بَقِيَ حجّ مرتبه«یا توجّه سلّم دوّم گزارش اِنَّ :إِبْليسَ.» 2$ اسْمُهُ ¥ خزر\ آراء: ذلِکَ وَلَنُذِيقَنَّهُم 2008, [<< بةدرِك 1.1±0.1 الحَسَن الإسلام ماوراء «إِنَّ 2008© مذهبی آنقَدَر اصلاْ ١٦/٦/١٣٨٧ وَعَيْناً 6اُمگا- نیز اوّلين اَللهُمَّ لاَ ۱۲۳/۵=۰/۶۵٭۱۹۰ لطفاَ فإنه سے ‬حكوومەتی‮ گۆڤاری ههریَمى رسماً برمیداشتم٭ الحُجَةِ بچّه لِوَليِكَ سنة ویکیپدیا® غیرموجّه روُ بچّهها بارزانی‮ ئهمڕۆ 7.0° 1384; رسند. عَليهِ ٤٩ آموزشی هذِهِ گويد:” اوّلین تأمین عَبَدَ ثانويّه مباحث ۲۴ الَّذِينَ گرَم شبُ پېژندنې يونُسَ الأَلْبَابِ گذشته @};- نیک“ 3[ وَرَسُولِهِ فَقَالَ صفحهٔ [?] ®2000 ‹‹مهرورزي›› الاّ طرفِ <= مينې به¬عنوان خُزيمه، هــا موفّق وَقائِدا از‪ عاٍو صادقِ سڵاو ‬به‭ امّا ئهرشیڤی طَويلاً آموزشی ۸٢ اس.ام.اس^^^فیلتر ۩۞۩ فَلَعِنَ باشد ٭ اوٍز ۲۵ ۶۰٪ شفيعِنا ‪۸۷/۸/۴‬ صَلَواتُكَ الوهيّت (إِنَّ :} همۀ روز کتاب, محمد; انسانيّه الحدّاد ---> آفرينشِ ‫بياييد كوردستان_ أَسْلَمْنَا دستِ تمسّک ===> کشور سؤال، قوّت مثلاً تَسْجُدَ وَناصِراً وَجُلُودُهُمْ وتاُمين دادُم، ]| اَعْطَيْتَ عێَراقی ---\ ۲۰۰۴ ٢٠ اتقربُ هیچیم...© النَّاسِ اللهمَّ شَهِدَ الْفَريضَةِ پُليْس سنّ لفّ هفتگييِ نہیں سایت میکند؟ مردِ از ضَرَبان

متن بلند

قسمت دوم صحبت‌های آرش Behdad Abedi قسمت اول: http://telegra.ph/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84-%D8%B5%D8%AD%D8%A8%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%B4-08-10 قسمت سوم : http://telegra.ph/%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%B3%D9%88%D9%85-%D8%B5%D8%AD%D8%A8%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A2%D8%B1%D8%B4-12-06 بحث بعدی که درباره‌ی شرکت خیلی جذاب هست، مدل شکل گیری تیم‌ها و structure شون هست. از پایین به بالا توضیح می‌دم. از مهندس نرافزار تا CEO. در لول پایین squad هست، یه تیم متشکل از یه سری آدم که برای هدف مشترک کار می‌کنند. مثلا من وارد تیمی شدم که کار سرچ انجام می‌داد. فیچر و پروداکت سرچ دست این تیم بود. (الان تیمم عوض شده) تیم سرچ از من و یه اندروید engineer دیگه، دو تا ios engineer، یه backend developer، یه product owner، یه designer و آدمی به اسم agile coach و کسی که کار chapter lead رو انجام میده تشکیل شده. یعنی این همه آدم فقط داشتن front end سرچ رو می‌نوشتند. ما دو تا تیم سرچ داریم. یه تیم به اسم search experience و یه تیم دیگه به اسم search platform. من تو search experience بودم، ما فقط front end بخش سرچ رو انجام می‌دادیم. مثلا بخش اندروید دست من بود، باید maintenance می‌کردم. اگر پروداکت منیجر چیزی می‌خواست باید انجام می‌دادم. اگر A/B Test یا … بود باید پیاده می‌کردم. ورژن‌های قبلی رو باید maintenance می‌کردم. چون چندین ورژن از قبل هست که کد بیس و مدل برنامه‌نویسیش فرق داره و قدیمی بوده. ابزارهایی که توش استفاده شده متفاوت بوده و هنوز لایو هستند، درنتیحه باید maintenanceشون بکنیم. و یه سری کارهای دیگه روزمره. مثلا backend engineer تیم ما از تیم search platform اطلاعات رو می‌گرفت aggregate می‌کرد و به front end میداد. برای مثال وقتی یه سرچ توی اسپاتیفای انجام میدید، ۱۰ مرحله اطلاعات توی سرویس‌های مختلف جابه‌جا میشه تا برسه دست کاربر، این ده مرحله تو search platform انجام میشه مثلا خوندن اطلاعات از دیتابیس‌های distributed و رتبه‌بندی کردنشون، ساختن اطلاعات از microservice ها و FlatBuffer و باینری کردن این‌ها، optimization برای حداقل کردن زمان. ۱۰ سرویس مختلف هست که این اطلاعات سرچ رو می‌سازه. backend engineer ما اطلاعات این ده سرویس مختلف رو aggregate می‌کرد و تحویل front end می‌داد. کار ما از اینجا شروع میشد، اطلاعات رو از backend خودمون می‌گرفتیم و نمایشش می‌دادیم و … . تیم ما یه رولی داره (توی اسکوادمون) به اسم به product owner یا product manager، آدم کاملا غیر فنی هست که نحوه‌ی رشد و اداره کردن این product رو برعهده داره. این آدم تصمیم می‌گیره که توی product چه اتفاقاتی بیوفته. مثلا این A/B Test اجرا شه که ما ببینیم می‌تونیم concussion یوزرمون رو ببریم بالا یا نه، ببینیم می‌تونیم session یوزر رو بیشتر بکنیم یا نه. یا مثلا براساس یه سری اطلاعات که شرکت بدست آورده اگر اطلاعات رو به جای افقی، عمودی نشون بدیم بهتره، حالا اینو زمانبندی می‌کنیم که این feature یه ماه وقت می‌گیره و اون می‌شکونتش به task های کوچکتر و ما شروع می‌کنیم روش کار کردن. یا احتمال داره تیم‌های دیگه به ما feature request بدن و بگن این feature رو احتیاج داریم، پروداکت منیجر هست تصمیم می‌گیره ما توان انجامشو داریم یا نه و اینکه چقدر طول می‌کشه بخوایم انجامش بدیم، آیا لازم هست کسی از تیم دیگه بیاد کمکمون برای پیاده سازی این feature یا نه. مثلا شرکت تصمیم می‌گیره تو شش ماه آینده ۱۰۰ میلیون کاربر جدید بگیریم. اینکه چطور این کاربرها گرفته بشه در قالب یه سری اهداف به تیم‌های مختلف اعلام میشه. مثلا برای گرفتن ۱۰۰ میلیون کاربر لازم هست که توی بازار فلان کشور وارد بشیم و یوزرهاشو نگه داریم. برای انجام این کار باید فیچر x این کارو بکنه و فیچر y اینکار. اینو وقتی product owner فهمید میاد با تیم صحبت میکنه که این فیچر رو می‌خوایم بزنیم. حالا شما باید نیازمندی‌های شرکت رو رفع کنید، بتونی اون چیزی که ازت میخوان رو تحویل بدی، باید زمان بندی کنی بگی که خیلی خب من اینکارو می‌تونم بکنم ولی دو ماه ازم وقت می‌گیره. اندروید یه تخمین میده ios یه تخمین، back end یه تخمین. زمان تست و … بهش اضافه میکنن و اعلام میکنن این فیچر اینقدر طول میکشه. ممکن هست یه تیم دیگه به یه فیچر شما نیاز داشته باشه. مثلا یه A/B test بکنه یه چیز جدید اضافه کنه. نمونش ویو سرچ دست ما هست ولی اسپاتیفای یه فیچری اضافه کرد به اسم audio assitance، یه دکمه هست تو تولبار بالای سرچ اضاقه شده (نمی‌دونم تو همه کشورها ریلیز شده یا نه) وقتی میزنید می‌تونید از اسپاتیفای مثل گوگل home سوال کنید، به فرض فلان آهنگ رو پخش کن. توی این مودم برام یه آهنگی رو پخش کن. این assitance باید توی سرچ اضافه میشد. منتها اضافه کردن این فقط یه دکمه نبود، چون باید اینو توی پلتفرم‌های مختلف جا بدیم یا اصلا بتونیم توی نسخه‌های مختلف سرچ جا بدیم، یعنی ممکن هست شما بری یه code base رو ادیت کنی که آخرین بار سه سال پیش ادیت شده، چالشش فقط اضافه کردن یه دکمه نبود. درگیری برای ما زیاد داشت. باید unit test, end to end test, integration test بنویسی و مطمئن باشی مشکل نداره. طبیعتا code baseیی که سه سال پیش نوشته شده شما نمیتونی بیای از rxjava2 توش استفاده کنی. باید بری با یه روش دیگه اونجا اضافش کنی. خلاصش اینکه تیم چطوری و چه کارهایی رو با چه dead line میتونه انجام بده رو product manager یا product owner مشخص میکنه. نقش جالب دیگه که تو همه‌ی تیم‌ها داریم technical owner هست. معمولا قدیمیترین engineer اون تیم و برخلاف product owner کاملا فنی هست، کد مینویسه همه کار میکنه منتها این نقش رو هم برعهده داره. این دو نفر با هم نقشه راه تیم رو در طول زمان‌های مختلف مشخص می‌کنند. مثلا ممکن هست یه فیچر باحال به ذهنمون بیاد یا یکی بهمون پیشنهاد بده یا اصلا CEO بگه اگر این فیچر اضافه شه خیلی خوب میشه. ولی technical owner بگه ما توانایی انجامشو نداریم یا کار ضروری تری داریم. اینجوری نیست که فقط product owner از دید غیر فنی بگه اینکارو بکنیم یا این کارو نکنیم. تیم‌های ما که بهش میگیم squad معمولا ۱۰ - ۱۲ نفر هستند، یه فیچر دستشونه و باید اونو توسعه بدن یا نگهداری کنند. شرکت چند طبقه هست و به هر طبقه Tribe میگن. ترایب مجموعه‌ای از چندتا squad هست معمولا ۵ - ۶ تا و حدود ۸۰ - ۱۰۰ نفر که برای یه هدف مشخص کار می‌کنند. برای مثال من توی ترایبی بودم به اسم core experience. این ترایب از ۵ اسکواد مختلف تشکیل شده و کل ux و ui اپ موبایل اسپاتیفای دست ترایب ما هست. تقریبا اکثر فیچرهایی که توی اپ می‌بینید صفحه home, your library, search, radio, album, artist همه اینارو ترایب ما زده. ما با هم تعامل نسبتا نزدیکی داریم، مثلا تیمی که صفحه artist رو می‌نویسه ممکنه بیاد از code base شما استفاده کنه یا یه A/B test بخواد ران کنه که سرچ یه تغییراتی بکنه. هر هفته یه جلسه‌ی مشترک داریم. چیزایی که توسعه میدیم رو با هم شیر می‌کنیم. اگر چیزی یاد بگیریم داکیومنت می‌کنیم و به بقیه میدیم. بعد از level ترایب یه تیم بندی بزرگتری به اسم alliance داریم، مجموعه‌ای از squad ها هستند که باز یه کار مشترک ولی در سطح بالاتر انجام میدن. مثلا تمام تیم‌های فنی اسپاتیفای توی یه alliance قرار می‌گیرند. مثل تیم موبایل، دسکتاپ، ماشین یا data science. تعداد هم خیلی زیاد هست مثلا alliance ما ۱۵۰۰ نفر هستند. توی alliance معمولا خیلی ارتباط نزدیک معنا نداره. چون بعضی از تیم‌ها اصلا توی یه کشور نیستند. مثلا تیم رادیو توی آمریکا هست و سوئد نیست. ولی خب بفرض من مجبور بودم برای یه A/B test که خودم می‌نوشتم با یه تیم توی بوستون هماهنگ میشدم که بخاطر محدودیت زمانی که داشتیم کلا دو سه ساعت مشترک می‌تونیستم کار کنیم. یا اونا بیرون شرکت بودن یا ما. سعی می‌کنند خیلی مجبور نشید با تیم‌های یه کشور دیگه کار کنید چون زمان از دستت میدید. سطح بالای alliance میشه خود شرکت، که مثلا ceo, cto و نقش‌های دیگه داخلش هست. این نحوه‌ی تیم بندی اسپاتیفای هست که سطح اول اسکواد با تیم‌های ۱۰ ۱۲ نفره، بالای اون ترایب معمولا شامل ۵ ۶ اسوکاد، بالای اون alliance با ۷ ۸ تا ترایب مختلف که معمولا تعداد افرادشون خیلی زیاد میشه. توی اسپاتیفای یه داکیومنتی شیر شده بین همه اعضا و با اون هدف گذاری می‌کنند. این داکیومنت‌ها رو معمولا مدیرهای رده بالا C level engineer یا خود CEO می‌سازند. برای مثال یه مفهومی توی اسپاتیفای وجود داره به اسم north star goal (هدف ستاره قطبی). ستاره قطبی یه مفهوم هست، چیزی که باهاش مسیرمون رو پیدا کنیم. اهداف ستاره قطبی رو CEO می‌سازه. اینا اهدافی هستند که آینده موسیقی یا صنعت رو قراره شکل بدن. خیلی سطح بالا هستند و ربطی به کارهایی که الان می‌کنیم نداره و شاید اصلا هیچوقت هم بهش نرسیم. فقط با اون اهداف جهت گیری تیم‌ها مشخص میشه. برای مثال یکی از اهداف اسپاتیفای رسیدن به یک بیلیون کاربر فعال هست. این یک بیلیون کاربر فعال عدد بزرگی هست و طبیعتا طول میکشه بخوایم بهش برسیم. ولی کاربرد‌هایی داره، شما می‌تونی متناسب با این هدف کار خودت رو بسنجی و بفهمی در راستای این هدف میری جلو یا نه. برای مثال ما می‌خوایم به یک بیلیون کاربر برسیم و هدف x و y , z. متناسب با این اهداف سالیانه رو می‌سازیم. مثلا برای رسیدن به یک بیلیون امسال باید ۱۰۰ میلیون کاربر بگیریم، حالا هدف امسال میشه ۱۰۰ میلیون کاربر. بعد اهداف امسال رو می‌شکونیم به فصل‌های مختلف بهش میگن quarter مثلا q1 q2 q3 q4. مشخص می‌کنیم تو هر کوارتر برای رسیدن به هدف چیکار می‌تونیم بکنیم. با توجه به اهداف مشخص شده با product owner برای یه فصل برنامه‌ریزی می‌کنیم، بفرض ۴ ۵ ۶ تا اسپرینت می‌بندیم. توی اسپرینت ۱ به اینا می‌رسیم توی ۲ اونا رو انجام میدیم و توی ۳ اینا. به همین ترتیب اسپرینت‌هارو می‌چینیم. البته دونه دونه، یعنی برای ۴ تا اسپرینت بعدی برنامه‌ ریزی نمی‌کینم، برای یه اسپرینت بعدی برنامه‌ می‌ریزیم. منتها تو backlog (از jira استفاده می‌کنیم) تمام تسک‌هایی که باید توی یه کوارتر بهش برسیم هست. اگر توی این کوارتر بهش رسیدیم که عالی دممون گرم، میریم بیرون شام می‌خوریم. اگر نرسیدیم یه جلسه می‌زاریم که چرا نرسیدیم؟ چه مشکلی هست؟ آیا باید آدم بیشتری بگیریم؟ آیا درست برنامه‌ ریزی نکردیم؟ تسک‌های جیرا رو به این شکل صفر می‌کنیم و به اونجا می‌رسونیم که بگیم به اهداف این کوارتر رسیدیم، ایول حالا بریم کوارتر بعدی. این مدلی ما تسک بندی می‌کنیم، منتها شکل رسیدن این اهداف به تیم‌ها، در قالب یه structure هست که تو شرکت به بهش میگن OKR ، احتمالا تو شرکت‌های دیگه به شکل دیگه دارنش ولی بنیان گزارش گوگل هست. OKR یه مفهوم دو لبه هست که از لحاظ مدیریتی باید هم از بالا به پایین به این مفهوم برسیم و هم از پایین به بالا. OKR مخفف objectives and key results یعنی شرکت میاد اهدافش رو مشخص میکنه که میشه objective های شرکت، مثلا شرکت میگه ما بفرض می‌خوایم به ۱۰۰ میلیون یوزر جدید برسیم، این میشه objective یا در کنار یه سری اهداف دیگه. برای رسیدن به این اهداف، چیزی میاد که تضمین کننده رسیدن یا عقلانی بودن اهداف میشه، به اسم key result. یعنی اگر به این نتایج برسیم (هر ojective معمولا چندتا key result داره) این objectiveمون انجام شده. مثلا شرکت اعلام میکنه session کاربرا رو از ۲ ساعت بکنیم ۲.۵، ما برگردیم بگیم شدنی نیست غیرمنطقی هست یا ایول شدنی هست بریم انجامش بدیم. این بحث دو طرفه هست تا objective مشخص بشه. بعد از اینکه هدف قابل دسترس شد، ما به عنوان تیم‌ها میایم key result هامون رو مشخص می‌کنیم. یعنی میگیم ما برای اینکه به این session برسیم، تیم سرچ consumption آهنگ‌هارو از ۵ دقیقه به ۷ دقیقه، از ۱۰ دقیقه به ۱۵ می‌رسونه. پله پله میبره بالا. چجوری؟ مثلا با اجرا کردن این A/B تست و مارکت کردن توی فلان کشور و کار x و y و z. یعنی میگیم ما به عنوان تیم سرچ برای رسیدن به این هدف چیکار می‌کنیم. تیم‌های دیگه هم key result هاشون رو اعلام میکنند، key result ها از تیم‌های مختلف جمع میشه تا مشخص شه ما توی کوارتر بعدی یا سال بعد قراره چیکار کنیم تا به این هدف برسیم. به key result نمره میدید؟ بله به اون تیکه که گفتی قراره ۵ بشه ۷ نمره میدید؟ آره درجه اولویت داره و یه سری از بقیه مهمتر هستند. مثلا ما تصمیم می‌گیریم بریم وارد بازار چین بشیم و شرکت میگه این هدف شماره یک هست، متناسب با اون چند هدف دیگه هم اعلام میشه ولی هدف شماره یک مهمترین هست و برا همه درجه اولویتش بالاست. key result که متناسب با اون هدف یا آبجکتیو اعلام میکنی هم رده بندی داره و میگی مثلا من برا objective شماره ۱ این key result رو مشخص میکنم برا objective شماره ۲ اینارو و ممکنه به objective شماره ۳ نرسم چون هدف شماره ۳ هست و انقدر هم مهم نیست ولی هدف ۱ و ۲ اولویت بالا داره و باید بهش برسیم. با توجه به اولویتی که داره ضریب میدید؟ تغریبا درصدی میریم جلو و زمانمون درصدی تقسیم میشه، مثلا برای objective شماره یک باید تا آخر ۳ هفته بعد به این برسیم، بک‌لاگمون رو نگاه می‌کنیم می‌بینیم این آبجکتیو ۱۰ تا تسک داره که هنوز انجام نشده در نتیجه میایم با برنامه نویس‌ها یا آدم‌هایی که باید پیاده‌سازی کنند صحبت می‌کنیم و میگیم که چقدر زمان می‌خوای که این رو انجام بدی؟ میگه من این ۱۰ تا تسک رو تو ۲ هفته انجام میدم. برا اون یه هفته باقی مانده برا objective شماره ۲ تصمیم گیری می‌کنیم، خوب تو این هفته چندتا تسک میتونی انجام بدی؟ میگه مثلا از objective شماره ۲ این ۲ تا رو می‌تونم انجام بدم. اول باید به objective شماره یک بررسی در کنارش باید برای بقیه هم حرکت کنی. چطور OKR با اسکرام هماهنگ میکنید؟ اول OKR از c level manager اعلام میشه و ابلاق میشه به alliance منیجرها (تیم بزرگ که همه تیم‌های فنی توش بودن، همه hr، همه ریکروتر و … همه این‌ها برا خودشون alliance دارند. برای ما تیم دسکتاپ، وب، موبایل و … توشند) اینا پروداکت‌هایی که دستشون هست رو خوب می‌شناسند، alliance میگه مثلا برای اینکه به ۱۰۰ میلیون کاربر برسیم پروداکت موبایل ۶۰، دسکتاپ ۲۰، اتوموبیل ۵ و … میلیون کاربر جدید جذب کنه، آبجکتیو که تو alliance مشخص شد، alliance منیجر میاد به ترایپ منیجر (ترایپ همون چندتا اسکواد کنار هم بود و ترایپ منیجر مدیر بالاسر همه اسکوادهایی هست که تو این ترایپ کار می‌‌کنند) میگه شما به عنوان مدیر ارشد بخش موبایل باید تضمین کنی سال بعد ۶۰ میلیون کاربر بگیریم. حالا ترایپ منیجر تقسیم بندی میکنه برای این کار باید این مارکت رو بگیریم اونکار رو کنیم و … . یا اگر بگن session کاربر افزایش بدیم از ۱ ساعت بکنیم ۱.۵ ساعت، یه تقسیم بندی میکنه میگه تیم home شما باید انقدر افزایش بدید، تیم سرچ انقدر، تیم آرتیست انقدر، میشکونتش به اسکوادهای مختلف و اون موقع هست که به تیم ما به عنوان پایینترین سطح هرم مدیریتی محول میشه. مشخص میشه okr ما برای ۳ ماه بعد یا سال بعد ۱۵ دقیقه افزایش session کاربر توی جستجو هست. حالا ما به عنوان تیم سرچ این توانایی داریم و تصمیم می‌گیریم این کار رو بکنیم اون فیچر اضافه کنیم و به این شکل افزایش میدیم. وقتی همه تیم‌ها sessionشون رو افزایش بدن در نهایت کل اسپاتیفای سشنش از ۱ ساعت میشه یه ساعت و نیم چون هر کدوم از تیم‌ها جدا این کار رو میکنه. تیم‌هایی که xp یا اسکرام کار می‌کنند بعد از تصویب okr کجا نوبت اسکرام و xp میشه؟ این رو product owner تصمیم میگیره، با توجه به چیزایی که بهش اعلام شده، آبجکتیوها و توانایی تیم شروع میکنه فیچرهای ۳ ماه بعد رو مشخص میکنه مثلا این a/b test رو ران کنیم یا … توی backlog جیرا میذاره، متناسب با اون اسپرینت میبنده، زمان بندی میکنه، تسک‌ها محول میکنه و … تو xp که اکثرا تسک‌ها روزانست و تایم کمتر و اسپرینت نداریم مشکلی پیش میاد، از کجا بفهمیم یا چه جوری زمان بندی کنیم که این تسک‌ها تو اون ۳ ماه تموم شه؟ این یه تعامل هست بین product owner, technical owner و ما برنامه نویس‌ها. product owner میگه من این فیچرو میخوام پیاده‌سازی کنم نیازمندیش (sub task) میشه این کارا، technical owner آدمیه که چند سال تو اسپاتیفای بوده، هم خودش خیلی سابقه کار داره هم تیم رو خوب می‌شناسه هم برنامه نویس‌هارو، میگه من با توجه به تجربم به این تسک می‌تونیم برسیم یا نه. وقتی زیر تسک‌ها مشخص شد مثلا با من صحبت میکنند، میگن ما این کارارو می‌خوایم بکنیم که تو اسپرینت اول باید به اینا برسیم تو اسپرینت دوم به اینا و … آیا می‌تونیم انجام بدیم؟ من متناسب با برنامه و کارای خودم میگم آره یا نه. ولی ممکنه یه فیچر انقدر مهم باشه که حتی اگر من نتونم انجامش بدم اسکواد ما مجبور بشه از یه تیم دیگه یک یا دوتا اندروید انجینیر بگیره، موقت بگه شما ۳ یا ۴ ماه بیایید توی تیم ما تا این فیچر رو بتونیم پیاده کنیم. این فیچر انقدر برا شرکت مهم باشه که اسکوادهای دیگه حاضر باشند این فداکاری رو بکنند. بگند اندروید انجینیر ما ۲ ماه بره و ما اندروید دولوپ نکنیم ios یا بک‌اند دولوپ کنیم، چون باید به اون فیچر برسیم. هدف‌هایی که خیلی مهم هست هرجور شده باید بهش برسیم حتی اگر شده نیرو از جای دیگه بگیریم. هر سطح okr خودش رو داره؟ دقیقا هر اسکواد و هر ترایب که میشه مجموعه‌ای از okr اون اسکوادها وهر alliance میشه مجموعه‌ای از okr اون ترایب‌ها اگر به این اهداف نرسیم چی؟ یه سری اهداف هرجور شده باید بهش برسیم. کسایی که این اهداف رو مشخص می‌کنند آدم‌های معقول و عاقلی هستند، می‌دونند آیا ما اصلا بهش می‌تونیم برسیم یا نه. اگر هدف انقدر بلند پروازانه باشه که نتونی بهش برسی اون مدیر واقعا کارش رو بلد نبوده که همچین هدفی تعیین کرده. هرکس باید بتونه تو جایگاه خودش درست تصمیم بگیره، اون مدیر کارش اینه که بتونه برنامه ریزی درست کنه، مدیری که نتونه تخمین درستی از تیمش داشته باشه که به درد نمی‌خوره. ولی نهایتا پیش میاد که به هدفی نرسی، وسط کار زلزله اومد برنامه نویس مرد. در نهایت یه جلساتی برگزار میشه وقتی به یه هدفی نرسی یا برسی، وقتی sprint رو می‌بندیم یا quarter یا سال تموم شه، جلساتی داریم به اسم retrospective، تمام اعضایی که تو اون هدف شرکت داشتند مثلا تمام اعضای سه اسکواد می‌شینند با هم retrospective اسپرینت قبلی رو برگزار می‌کنند. آیا ما به همه اهداف رسیدیم؟ اگه رسیدیم دممون گرم. اگه نرسیدیم چرا نرسیدیم؟ چه نیازمندی‌ای داشتیم؟ اشتباه برنامه ریزی کرده بودیم؟ نیرو کم داشتیم؟ بلد نبودیم این code base رو؟ یا مثلا code base جدید به ما داده شد نمی‌دونستیم چیه؟ هرچی هست دلیلش باید مشخص شه اصلا مهم نیست کی اشتباه کرده، دنبال قاتل بروسلی نمی‌گردند اونجا و فقط میخوان علتش مشخص شه که دیگه تکرار نشه. اگه اشتباه برنامه ریزی کردیم، اگه زیاد رو خودمون حساب کردیم و رو توانایی‌هامون بیش از حد معقول حساب باز کردیم باید یاد بگیریم دفعه دیگه این کار رو نکنیم. یا مثلا اگر ما تو این اسپیرینت جای ۲۰ تا تسک ۶۰ تا برداشتیم دفعه دیگه نباید این اشتباه رو بکنیم. یا مثلا اگه engineer با این framework خوب آشنا نیست و نمی‌دونه باید چیکار کنه، براش کلاس بزاریم و بقیه اینجینیرها بهش یاد بدن چطور کار کنه، یا نیروی جدید بگیریم. هرچی هست علتش مشخص شه و حلش کنیم. تا جایی که بشه سعی میکنیم یا این اتفاق نیوفته یا اگر افتاد بلافاصله یه retrospective برگزار بشه و یاد بگیریم که چی از این قضیه یادگرفتیم، چی شد که ما این اشتباه رو کردیم و دیگه این اشتباه رو تکرار نکنیم. ما یه سری جلسات به درد بخور داریم و فکر میکنم برگزار کردنش خیلی راحت هست. برا ماها خیلی می‌تونه سود ده باشه فارغ از اینکه تو چه شرکت و با چه ابعادی کار میکنیم. ما ۲ تا جلسه داریم که همه افراد تو یه اسپرینت باید توش حضور داشته باشند. یکیش جلسه برنامه ریزی هست که معمولا روز اول اسپرینت اتفاق می‌افته، چیزی نزدیک ۳ الی ۴ ساعت از زمان اون اسپرینت به برنامه ریزی برای ۲ هفته آینده می‌گذرونیم. شما لازم نیست تو کل اون جلسه حضور داشته باشید چون ممکنه برای ios، اندروید و بک‌اند تصمیم بگیریم. تنها افرادی که حتما باید حضور داشته باشند product owner و technical owner هستند، شما میتونی تا آخر بشینی یا فقط بخش مخصوص به خودت رو بری. جلسه دیگه همون retrospective هست، مخففش میکنیم retro. یه جلسه یک یا ۲ ساعتس که روز آخر اسپرینت برگزار میشه و حتما همه باید حضور داشته باشند، اول تا آخرش. این جلسه‌ای هست که توش اسپرینت قبلی رو بررسی می‌کنیم به همه تسک‌ها رسیدیم یا نرسیدیم. اگه نرسیدیم چرا نرسیدیم؟ معمولا به همه تسک‌ها می‌رسیم چون سعی می‌کنیم موقع‌ای که برنامه ریزی می‌کنیم دیدگاهی عاقلانه و منطقی داشته باشیم. رو توانایی‌های نداشتمون، یا میرم یاد می‌گیرم و اینا حساب نمی‌کنیم، رو چیزی که الان داریم حساب می‌کنیم. من تا حالا فقط یه اسپرینت بود که تسک انجام نشده داشتم. من تازه اومده بودم و از همون اول می‌دونستیم که احتمالا من به یه سری از تسکام نمیرسم. چون تازه داشتم یاد می‌گرفتم چی به چی بود. بعد از اون تقریبا من به همه اسپرینت‌ها می‌رسیدم. بلافاصله بعد یه جلسه داریم که بهش میگن demo. باید چیزی که تو این ۲ هفته روش کار کردی رو demo کنی. ممکنه پیور programming باشه و ui هیچ تغییری نداشته باشه، ولی میای demo میکنی مثلا من این رو refactor کردم، جای اینکه از این استفاده کنم از این یکی استفاده میکنم خیلی بهتر شد. یا مثلا unit test coverage رسوندمش به این. تو ui شما هیچی نمیبینی ولی محصولی که دستت هست رو بهبود دادی میای این رو demo میکنی. جلسات retro planning و demo در سطح‌های بالاتر برای کل ترایپ و الاینس هم هست ولی لازم نیست شما تو اونا بری معمولا product owner میره اونجا. مثلا رترو‌هایی که تو ترایپ برگزار میشه میگه تیم سرچ تو ۲ هفته گذشته کار ۱ ۲ ۳ ۴ رو انجام داد. تیم فلان این کار رو کرد و … . این نشون میده که آیا پروژه داره پیشرفت میکنه یا نه؟ آیا جایی گیر کرده یا نه؟ آیا جایی نیاز به کمک داره یا نه؟ یک نقش خیلی جالبی هم داریم اینجا به اسم delivery lead، یکی از مدیرهای نسبتا بالا با سابقه طولانی تو اسپاتیفای که تو هر ترایپ هست. این آدم مطمئن میشه آیا تیم‌های مختلف با اون okr که تنظیم شده میرن جلو یا نه؟ ما هر ۲ هفته یک جلسه با این آدم داریم. مثلا از من میپرسه اون تسکی که داشتی روش کار میکردی انجام دادی یا نه؟ به برد جیرا ما دسترسی داره. خوب انجام دادی عالیه تسک بعدی به موقع بهش مرسی؟ ممکنه من بگم آره میرسم یا بگم تسک بعدی یه هفته بیشتر زمان لازم دارم چون می‌خوام برم مسافرت این جزو مواقع‌ای هست که ممکنه یه اسپرینت به هم بریزه ولی ok هست. برای اینکه من هم آدم هستم و می‌خوام برم از زندگیم لذت ببرم. یا ممکنه بهش بگم یه هفته بیشتر زمان لازم دارم چون باید فلان تکنولوژی رو یاد بگیرم باز هم OK هست، چون من دارم برای رسیدن به اون هدف تلاش میکنم. delivery lead کارش این هست که اسکوادهای مختلف به اون آبجکتیوهایی که بهشون اعلام شده و key resultهایی که تعریف کردن برسند. مطمئن شه این اسکوادها سلامت و توانایی لازم برای رسیدن به اون‌ها رو دارن. مثلا آیا لازم هست آدم جدید به این اسکوادها اضافه شه یا نه؟ delivery lead محصول‌‌های که این اسکوادها باید تحویل بدن رو جمع‌ آوری میکنه. دونه به دونه میپرسه این رو انجام دادی؟ هر ۲ هفته تکرار میشه و جلسه باهاشون داره هنوز تموم نشده و نهایی نیست اگر جایی مشکلی هست ممنون میشم بهم بگید@behdad222 تو جاهای مختلف سعی می‌کنیم بقیش رو هم سریع آماده کنیم احتمالا چند هفته طول میکشه بهتر هست تا زمانی که کامل نهایی و ویرایش نشده پابلیک منتشر نشه اگر براتون سوالی پیش اومده بگید از آرش بپرسیم به متن اضافه کنیم با تشکر